تعداد صفحات:59
قالب بندی:ورد
فهرست مطالب :
فصل اول :
مقدمه ............................. 1
تعریف سازمان ....................... 2
انواع سازمان ....................... 3
ترکیب سازمانی ...................... 3
نظریه های سازمانی .................. 4
نظریه سازمان رسمی .................. 5
ویژگیهای بوروکراسی ................. 6
نوع شناسی اقتدار ................... 7
نظریه تیلور......................... 8
نظریه هانری فایول................... 10
اهداف سازمان ها..................... 12
اهمیت مطالعه سازمان ................ 15
فصل دوم :
صف چیست ............................ 16
ستاد چیست .......................... 17
انواع سازمان صف و ستاد ............. 18
وظایف صف ........................... 22
وظایف ستاد ......................... 23
انواع ستاد ......................... 24
روابط صف و ستاد .................... 27
بهبود روابط صف و ستاد .............. 31
اداره های ستادی .................... 33
اختیار صف و ستاد ................... 34
واحد های صف و ستاد ................. 38
استفاده ی صف از ستاد ............... 39
قدرت ستاد .......................... 39
نقش مناسب ستاد ..................... 40
اهمیت تمایز بین صف و ستاد .......... 43
علت اختلاف بین صف و ستاد ............ 44
کتابنامه ........................... 47
تعداد صفحات:60
کفالت : کفالت عقدی است که به موجب آن احد طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد میکند. متعهد را کفیل، شخص ثالث را مکفول و طرف دیگر را مکفول له میگویند. (ماده 734 قانون مدنی)
و یا کـفالت آن است که انسان متعهد شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست , به دست او بدهد, و به کسى که اینطور متعهدمى شود کفیل مى گویند. کـفالت در صورتى صحیح است که کفیل به هر لفظى اگرچه عربى نباشد یا به عـمـلـى بـه طـلـبکار بفهماند که من متعهدم هر وقت بدهکار خودرا بخواهى , به دست تو بدهم , و طلبکار هم قبول نماید. کفیل باید مکلف و عاقل باشد و او را در کفالت مجبور نکرده باشند و بتواند کسى را که کفیل او شده حاضر نماید.
یکى از پنج چیز, کفالت را بهم مى زند: اول : کفیل ، بدهکار را به دست طلبکار بدهد.
دوم : طلب طلبکار داده شود.
سوم : طلبکار از طلب خود بگذرد.
چهارم : بدهکار بمیرد.
پنجم : طلبکار کفیل را از کفالت آزاد کند.
اگر کسى به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسى به او نداشته باشد، کسى که بدهکار را رها کرده ، باید او را بدست طلبکار بدهد.
زندانی کردن کفیل تا هنگام حاضرکردن شخص و یا وجه مورد کفالت :
1- کلینی با سندی قابل اعتماد، از عمار، از امام صادق (ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود:
"مردی را نزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند که نفس یک مردی را کفالت کرده بود [و نه مال مربوط به او را]، آن حضرت او را زندانی کرده و خطاب به او فرمود: رفیقت را پیدا کن بیاور!"(2)
2- شیخ صدوق با سند ویژه خود، از اصبغ بن نباته گزارش نموده که او گفت : "امیرالمؤمنین (ع) مردی را که نفس مرد دیگری را کفالت کرده بود زندانی کرده و به او فرمود: رفیقت را پیدا کن و بیاور."(3)
3- شیخ طوسی با سند ویژه خود از اسحاق بن عمار، از جعفر، از پدرش روایت نموده است : "مردی را نزد علی (ع) آوردند که نفس مرد دیگری را کفالت کرده بود، حضرت امیر(ع) او را در ارتباط با شخص مورد کفالت دستگیر نموده و فرمود او را زندانی کنند تا رفیقش را بیاورد. (در متن روایت آمده فاخذ بالمکفول، که ظاهر آن این است که مکفول بازداشت شد ولی مراد بازداشت کفیل به خاطر مکفول است)."(4)
4- باز شیخ طوسی با سند ویژه خود از عامر بن مروان، از جعفر، از پدرش، از علی (ع) چنین روایت کرده است : "مردی را نزد علی (ع) آوردند که نفس مرد دیگری را کفالت کرده بود، آن حضرت او را زندانی کرده و فرمود: رفیقت را پیدا کن و بیاور."(5)
5- در "مستدرک" از کتاب "فقه الرضا" نقل کرده : "روایت شده است که : هرگاه کسی کفالت کسی را بپذیرد او را زندانی میکنند تا رفیق مورد کفالت خود را بیاورد."(6)
6- زید بن علی (ع) از پدرش (امام زین العابدین ع)"، از پدرش، از علی (ع) نیز چنین روایت کرده است : "مردی نفس مرد دیگری را کفالت کرده بود، حضرت او را زندانی کرد تا اینکه آن شخص مورد کفالت را آورد."(7)
7- در "دعائم الاسلام" از "ابی جعفر(ع)" روایت نموده که آن حضرت فرمود: "هرگاه کسی تا مدت مشخص و معینی بدهی کسی را کفالت کند و در سررسید تعیین شده شخص بدهکار، وجه مورد کفالت را نپردازد، آن کفیل را زندانی میکنند، مگر این که از جانب شخص مورد کفالت وجه مورد نظر و تعیین شده را بپردازد. البته این در صورتی است که مقدار آن وجه معلوم باشد; کفیل بعد از پرداخت آن وجه حق دارد به شخص مورد کفالت مراجعه کرده و آن را از او مطالبه کند، [و به اصطلاح حق دارد علیه او طرح دعوی کند]، و اگر آن وجه مورد نظر مقدارش نامعلوم باشد، بر کفیل لازم است شخص مورد کفالت را شخصا حاضر کند، مگر اینکه او مرده باشد، در این صورت چیزی بر کفیل نیست ."(8)
این روایت را در "مستدرک الوسائل" نیز به نقل از دعائم الاسلام آورده است .(9)
[در اسلام واژه کفالت مرادفهای دیگری نیز دارد، چنانکه ] خداوند متعال در سوره یوسف در داستان برادران یوسف فرموده است : "نفقد صواع الملک، و لمن جاء به حمل بعیر و انا به زعیم ." (آیه 72) یعنی : ابزار توزین پادشاه گم شده است، هر کس آن را بیاورد من یک بار شتر [گندم ] را برای او کفالت و ضمانت میکنم . از این بابت است که واژه های زعیم، کفیل، حمیل، ضمین و صبیر همه به یک معنی میباشند، و آن نیز همان کفالت و ضمانت است، این مطلب را در "دعائم الاسلام" نیز گفته است .
عقد کفالت در نزد علمای امامیه و بیشترین فقهای اهل سنت درست میباشد، لکن برخی از فقهای آنان گفته اند: کفالت صحیح نیست، شیخ طوسی در کتاب خلاف (مسأله 16 از کتاب ضمان) نظرات همه آنان را نقل کرده است .(10) روایاتی هم که در این زمینه نقل کردیم اشاره ضمنی به این داشتند که در اعصار گذشته در صحت و عدم عقد کفالت اختلاف نظر بوده است ; و لذا در این روایات به شیوه و عمل حضرت امیر(ع) استدلال شده است .(11)
[درباره زندانی کردن کفیل در صورت عدم حضور شخص مورد کفالت در سررسید تعیین شده ] محقق حلی صاحب شرایع چنین فرموده است : "مکفول له - شاکی، طلبکار - حق دارد از کفیل، احضار شخص مورد کفالت - مکفول عنه - را درخواست نماید،....اگر او از انجام این کار خودداری نمود، مکفول له میتواند او را زندانی کند تا اینکه یا آن شخص را حاضر کند و یا عوض او وجه بدهی او را بپردازد."(12)
در کتاب "جواهر" نیز این مطلب را از "نهایه" شیخ طوسی و غیر آن نقل کرده است، لکن همان گونه که ملاحظه کردید مختار گذاشتن کفیل در اینکه شخص مکفول عنه را حاضر کند و یا خود شخصا وجه بدهی او را به مکفول عنه بپردازد، در روایات وجود نداشت بجز روایت "دعائم الاسلام" که این مطلب را داشت، به همین دلیل است که علامه حلی در "تذکرة الفقها" مسأله "تخییر" را مورد اشکال قرار داده است، به دلیل اینکه ممکن است مکفول له ( شاکی و طلبکار) مقصودی داشته باشد که صرفا با پرداخت بدهی توسط کفیل تحقق نپذیرد، و یا اینکه حاضر نباشد آن را از غیر شخص مکفول (بدهکار) بپذیرد; لذا مسأله تخییر خالی از اشکال نیست ; برای ملاحظه تفصیل مطلب به کتاب "جواهر" مراجعه شود.(13)
کسی که شخص قاتل را از دست صاحبان خون برباید و او را فراری دهد، از نظر فقهی وضعی شبیه به وضع "کفیل" دارد، یعنی او را زندانی میکنند تا اینکه قاتل فراری را بازگرداند. در این باره یک روایت نیز وجود دارد که ما آن را در ضمن روایات مربوط به "زندانیان ابد" به طور کامل ذکر خواهیم کرد.(14)
[1] ر. ک . مسند زید 265/، کتاب الشهادات، باب القضاء.
[2] عن الکلینی بسند به موثوق به، عن عمار، عن ابی عبدالله (ع) قال : "اتی امیرالمؤمنین (ع) برجل قد تکفل بنفس رجل، فحبسه و قال : اطلب صاحبک". (وسائل ج 156/13، باب 9 از کتاب ضمان، حدیث 1)
[3] عن الصدوق بسنده عن اصبغ بن نباته قال : "قضی امیرالمؤمنین (ع) فی رجل تکفل بنفس رجل ان یحبس، و قال له : "اطلب صاحبک ." (وسائل، جلد و باب یاد شده، حدیث 2)
[4] عن الشیخ بسنده عن اسحاق بن عمار، عن جعفر، عن ابیه، عن علی (ع): "انه اتی برجل قد کفل برجل بعینه، فاخذ بالمکفول، فقال : احبسوه حتی یأتی صاحبه ." (وسائل، جلد و باب و صفحه یاد شده، حدیث 3)
[5] وسائل، جلد و باب و صفحه یاد شده، حدیث 4
[6] مستدرک الوسائل ج 498/2، باب 7 از کتاب ضمان، حدیث 1; فقه الرضا256/ روی : "اذا کفل الرجل حبس الی ان یأتی صاحبه ."
[7] مسند زید 257/، باب الحوالة و الکفالة و الضمانة : "ان رجلا کفل لرجل بنفس رجل، فحبسه (ع)، حتی جاءبه ."
[8] فی دعائم الاسلام عن ابی جعفر(ع) انه قال : اذا تحمل الرجل بوجه الرجل الی اجل فجاء الاجل من قبل ان یأتی به و طلب الحمالة حبس، الاان یؤدی عنه ما وجب علیه، ان کان الذی یطلب به معلوما و له ان یرجع به علیه، و ان کان الذی قد طلب به مجهولا، ما لابد فیه من احضار الوجه کان علیه احضاره الاان یموت، وان مات فلا شئ علیه ." (دعائم الاسلام ج 64/2، کتاب البیوع، فصل 16، حدیث 179)
[9] مستدرک الوسائل ج 498/2، باب 7 از کتاب ضمان، حدیث 3 (با اندکی تفاوت در عبارات). در جمع بندی مجموع این روایات بایسته است که به دو نکته حاشیه ای لازم توجه شود و آن اینکه : از ظاهر این روایات چنین به دست میآید که "جواز کفالت" به موارد "مالی" اختصاص ندارد، و در همه مسائل و جرائم افراد میتوانند کفیل دیگری باشند، اعم از این که مورد آن مسائل مربوط به بدهکاری باشد و یا مسائل دیگر، لکن در فقه و حدیث دلائل دیگری وجود دارد که کلیت و اطلاق این روایات را محدود ساخته است، به گونه ای که میتوان ادعا کرد موارد کفالت صرفا به اموری منحصر میشود که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم جنبه مالی داشته باشد. به دلیل اینکه احادیث معتبری داریم که بر پایه آنها این قاعده فقهی درست شده است که میگوید: "لا کفالة فی الحد" و "لا شفاعة فی الحد" یعنی در جرائمی که به "حدود" مربوط میشوند "کفالت" و "شفاعت" جایز نیست . یعنی اگر کسی به خاطر جرمی که مجازات آن یکی از حدود الهی است زندانی شود، او را نمی توان با کفالت آزاد کرد. حدود نیز در جرائمی مانند محاربه، زنا، لواط، سرقت، شرب خمر و غیره میباشد. روایات این مسأله در وسائل الشیعه ج 161/13، باب 16 از کتاب ضمان ; و نیز وسائل ج 3333/18، باب 21 و 335/ 336، از کتاب الحدود و التعزیرات آمده است . از طرف دیگر مواردی مانند محکومین به زندان ابد، زندانی محکوم به قصاص با توجه به احتمال گریختن آنان کفالت پذیر نیستند; به ویژه در مورد قصاص احادیثی هست که حضرت استاد دامت برکاته آنها را در مباحث قبل بیان فرمودند، مبنی بر اینکه قاتل را برای حفظ محل قصاص باید زندانی کرد. لذا با توجه به مطالب یاد شده باید گفت : جواز کفالت زندانی به موارد مربوط به امور مالی محدود میشود، و در اداره زندانها به شیوه اسلامی این مطلب لازم الرعایه است . نکته دوم اینکه : کفالت (و یا چنانکه در محاوره مردم کشور ما رایج است ضمانت) یک "عقد" است و از نوع عقود لازم میباشد. (یعنی به گونه یک جانبه از طرف یکی از عاقدین قابل فسخ نیست) لذا در عقد کفالت مانند هر عقد شرعی دیگر رضایت و اختیار و حضور دو طرف عقد لازم است تا آن منعقد شود. در کفالت یک طرف عقد شخص "کفیل" است و طرف دیگر کسی است که پول و یا حقی را از کسی که میخواهند زندانی کنند و یا زندانی است طلبکار است و او را اصطلاحا "مکفول له" مینامند و شخص زندانی و مجرم و یا بدهکار را نیز "مکفول" مینامند، فقهای امامیه در اینکه طرف دیگر عقد "شخص مکفول له" است اتفاق نظر دارند; لذا در مواردی مانند قتلهای خطائی (مثل تصادفهای رانندگی) و یا چکهای بلامحل و عقب افتاده و...شخص شاکی (مکفول له) باید رضایت داشته باشد تا بتوان شخص خاطی و بدهکار را با "وثیقه" و "ضمانت" و "کفالت" از زندان آزاد کرد، در حالی که این مسأله در نظام حقوقی فعلی کشور رعایت نمی شود; لذا طبعا باید گفت : از عنوان ثانوی و یا ولائی استفاده میشود، وگرنه عقد کفالت منعقد نیست . (مقرر) [10] ر.ک . الخلاف ج 136/2
[11] وجه دلالت این روایات به مسأله اختلاف نظر در روزگاران قدیم از اینجا معلوم میشود که در همه آنها نوعی "استدلال" مشاهده میشود و ائمه (ع) و دیگران نیز کوشش کرده اند آن را به روش و سیره علی (ع) منسوب کنند، یعنی به مخالفین صحت عقد کفالت گوشزد نموده اند که حکم به صحت کفالت تازگی ندارد، بلکه امیرالمؤمنین (ع) نیز آن را یک عقد صحیح میدانسته است .
[12] الشرایع ج 115/2
[13] ر.ک . جواهر الکلام ج 189/26; به نظر میرسد که مطلب مرحوم صاحب جواهر در رد "مختار بودن کفیل در احضار مکفول و یا پرداخت وجه بدهی" به چند دلیل خدشه پذیر باشد: 1- روایت دعائم الاسلام هرچند که از نظر سند با آنها همسنگ نیست، لکن موافق عرف و عادت است، چون در مسأله کفالت مقتضای بنای عقلا جز این نیست که کفیل یا شخص مکفول را حاضر کند و یا طلب شخص شاکی را بپردازد. لذا روایت دعائم مبین و مکمل آن روایات است و نه معارض آنها. 2- دوم اینکه مکفول له و شاکی بر ذمه مکفول (= بدهکار) حقی جز این ندارد که بدون کمترین زیان طلب خود را بگیرد، و این حق در صورت پرداخت کفیل نیز کاملا تأمین شده است . همانطوری که شخص بدهکار میتواند بدهی خود را شخصا به طلبکار بپردازد و یا از طریق قاصد و یک فرد واسطه آن را ادا کند و در هر دو صورت برئ الذمه میباشد، لذا در صورتی که کفیل نیز به نیابت او آن را بپردازد، باید او برئ الذمه شود. 3- اما اینکه صاحب جواهر گفته است : ممکن است از احضار شخص مکفول غرض دیگری نیز در کار باشد، این مطلب نیز استوار به نظر نمی رسد. برای اینکه در صورت مصداق پیدا کردن این فرض که مصداق آن فعلا متصور نیست جنبه استثنائی دارد، و آن را نمی توان به صورت یک قاعده کلی در آورده و به همه موارد و مصادیق کفالت عمومیت داد. 4- لذا با توجه به مطالب یاد شده و با در نظر گرفتن روایت دعائم الاسلام، میتوان گفت : روایاتی که در آنها فقط "حکم به زندانی شدن کفیل تا احضار مکفول" آمده و به مسأله "تخییر او" اشاره نشده است، به موردی انصراف دارند که شخص کفل از پرداخت وجه مورد نظر که بر ذمه مکفول واجب است، خودداری کند، و در صورت عدم خودداری او از این عمل، ضرورتی ندارد او را زندانی کنند..
[14] ر.ک . وسائل ج 34/19، باب 16 از ابواب قصاص نفس، حدیث 1 مجموع روایات مربوط به کفالت را از جهتی میتوان در ضمن روایات مربوط به زندان ابد نیز بحث کرد. چون کفیل در برخی از صور ممکن است تا ابد در زندان بماند. یعنی وقتی که امکان احضار شخص مکفول و جبران خسارت وارده بر مکفول له وجود نداشته باشد.
گرفته شده از «http://www.dadkhahi.net/wiki/index.php/%DA%A9%D9%81%D8%A7%D9%84%D8%AA»
دانلود اقدام پژوهی
چگونه توانستم علاقه مندی به شرکت در نماز جماعت را در دانش آموزانم نهادینه سازم ؟ با فرمت ورد و قابل ویرایش
تعداد صفحات : 29 صفحه
چکیده:
نماز، آرام بخش روان و اطمینان دهنده قلب هاست و هرگونه یأس و ناامیدى و پوچ گرایى را از انسان دور مى سازد. خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید: وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» (طه: 14)؛ نماز را براى رابطه دائمى با من و یاد من به پا دارید. این رابطه، آدمى را از هرگونه انحراف و غفلتى بازمى دارد. نماز روح نظم و انضباط را در انسان به وجود آورده، زمینه ساز حرکت تکاملى او مى شود. إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ»(اعراف: 206)؛ همانا مقربان درگاه پروردگارت از پرستش او سرکشى نمى کنند و او را تسبیح مى گویند و براى او سجده مى کنند. پرستش، نوعى رابطه خاضعانه و ستایش گرایانه و سپاس گزارانه است که انسان با خداى خود برقرار مى کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خداى خود مى تواند برقرار کند. پرستش نشان دهنده امکان و یک میل در انسان است؛ امکان بیرون رفتن از مرز امور مادى و میل به افق بالاتر و وسیع تر. چنین میلى و چنین عشقى، از مختصات انسانى است. به عبارت دیگر، هدف اصلى از عبادت، راه یافتن به جوار آن کمال مطلق و هستى بى پایان و انعکاس پرتویى از صفات کمال و جمال او در درون جان است که نتیجه اش، فاصله گرفتن از هوا و هوس ها و روى آوردن به خودسازى و تهذیب نفس است. نماز، رمز پیوند خلق با خالق است و ارتباط مستمر آنها را با خدا تضمین مى کند. نماز، طبیب انسان است و سلامتى انسان را تضمین مى کند. نماز واقعى پیوند انسان را با خدا چنان محکم مى کند که در برابر هر کار و هر برنامه، او را حاضر و ناظر و مراقب اعمال خویش مى بیند. این مزیت، که خود اوج تربیت است، در نماز جماعت به بى نهایت مى رسد. نماز جماعت نهایت شکوه عبادت حق تعالى و نمایش انسجام و وحدت مسلمانان و یکپارچگى آنان در باور و عمل به اعتقادات اسلامى است.
اینجانب ...... معاون پرورشی آموزشگاه ..... مدت ....سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت می باشم و هم اکنون در آموزشگاه فوق با ..... نفر دانش آموز مشغول آموزش به دانش آموزانم هستم. طی چندین سال تجربهای که در حیطه کاری ام داشتم بیشتر اولیا از عدم علاقه مندی بچه هایشان به نماز ابراز ناراحتی ونگرانی می کردند ومدیران محترم و معاونان پرورشی نیز از عدم علاقه مندی دانش آموزان به نماز جماعت ابراز ناراحتی میکردند در بیشتر مواقع برای شرکت دانش آموزان در نماز جماعت مجبور بودند به روش های نا مناسب مثل ترساندن دانش آموزان از نمره انضباط و غیره بپردازند و یا از روش هایی مثل دادن شکلات یا کارت امتیار روی می آوردند که این روشها نیز کارساز نبود چرا که باحذف این موارد دانش آموزان به بهانه های مختلف از شرکت در نماز جماعت فرار میکردند.امسال نیز مثل سال های گذشته با اینکه با تهیه ی برنامه های جذاب و متنوع دینی و مذهبی را در مدرسه برگزار کرده بودیم اما بعد از اجرای این برنامه ها شاهد بودم که دانش آموزان علاقه ی چندانی به شرکت در نماز جماعت از خود نشان نمیدادند.
دانلود مقاله پروژه مهر 94 (شماره سه )بعد از انجام توافق هسته ای با شش قدرت بزرگ دنیا و لغو تحریم ها چه فرصت هایی پیش روی ماست و چگونه باید به بهترین وجه از این فرصت ها استفاده کنیم؟ با فرمت ورد و قابل ویرایش در 24 صفحه
شامل عنوان ،چکیده،مقدمه،روش بررسی و نتایج می باشد.مناسب برای ارائه جهت مسابقات فرهنگی و هنری پرسش مهر 95-94 این مقاله تاکنون در جایی مورد استفاده قرار نگرفته است.ضمنا مقالات پیرامون این موضوع دائمابروز می شوند.مدیریت کافی نت دانشجو(فرهنگیان ) به شما اطمینان خاطر می دهد.
چکیده
هر چند که عده ای معتقدند اقتصاد کشور نباید به مذاکرات گره زده شود اما واقعیت این است که لغو بخشی از تحریم ها به ویژه تحریم های بانکی و انتقال آسان پول، ارتباط مستقیم با اقتصاد کشورمان دارد و نمی توان تشعشعات نتایج مذاکرات را بر اقتصاد به ویژه بازارهای تحریک پذیر نادیده گرفت و لغو تحریم ها گسترش مناسبات اقتصادی خارجی ایران را به دنبال خواهد داشت. همانگونه که واقفیم توافق جامع هسته ای میان ایران و گروه 1+5 تاثیرها و گشایش های بسیاری را در اقتصاد ایران در پی خواهد داشت. لغو کامل تحریم های اقتصادی و آسان شدن تبادلات پولی و مالی و تجاری، فضای کسب و کار و زمینه برای رشد سرمایه گذاری را فراهم خواهد ساخت هرچند نباید انتظار داشت که این تحولات با سرعت اتفاق بیافتد. پس از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک، تمامی قطعنامه های شورای امنیت لغو خواهد شد و همه تحریم های اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یک جانبه آمریکا از جمله تحریم های مالی، بانکی، بیمه، سرمایه گذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزه های مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی و خودرو سازی فورا لغو خواهند شد. این پیروزی ها و موفقیت های ایران به زودی تحولی ریشه ای در نقشه سیاسی خاورمیانه ایجاد می کند و براین اساس کشورهای عربی باید برای سازگاری و تعامل با این وضعت جدید خود را آماده و در محاسبات خود بازنگری کنند. در این مقاله پس از تحلیل و بررسی توافق هسته ای و برجام به چگونگی استفاده بهینه از فرصت های بدست آمده در پس برجام پرداخته خواهد شد. روش تحقیق و بررسی این مقاله به صورت کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از منابع موجود و تحلیل اخبار و وقایع روز صورت گرفته است.
کلیدواژه : توافق هسته ای ،تحریم،فرصت،ایران،برجام